جدول جو
جدول جو

معنی چشم گرم شدن - جستجوی لغت در جدول جو

چشم گرم شدن(کَ دَ)
چشم گرم ساختن و چشم گرم کردن. (از آنندراج). دیده گرم شدن. (آنندراج). خواب رفتن اندک و اندکی خوابیدن. (ناظم الاطباء). ابتدای خواب. (فرهنگ نظام).
- گرم شدن چشم راحت، کنایه از اندکی استراحت کردن و دمی آسودن:
دمید صبح ونشد گرم چشم راحت ما
سپیده دم نمکی بود بر جراحت ما.
اهلی شیرازی (از آنندراج). رجوع به چشم گرم ساختن و چشم گرم کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم گرم کردن
تصویر چشم گرم کردن
خفتن، اندکی خوابیدن، دیده برهم نهادن و به خواب رفتن برای مثال فرود آمد از بارگی شاه نرم / بدان تا کند بر گیا چشم گرم (فردوسی - ۷/۳۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ دَ)
کنایه از خواب کردن اندک باشد. (برهان). چشم گرم ساختن و دیده گرم کردن و مژگان گرم کردن. (از آنندراج). اندکی خوابیدن. (آنندراج). اندک خواب کردن. (ناظم الاطباء). ابتدای خواب. (فرهنگ نظام) :
فرودآمد از بارگی شاه نرم
بدان تا کند بر گیا چشم گرم.
فردوسی (از آنندراج).
در نظر هنگامۀ شور قیامت جلوه داد
لحظه ای کزخواب راحت چشم ما را گرم کرد.
باقر کاشی (از آنندراج).
غم بی دلبری بسیار بی آسایشم دارد
گر آتش طلعتی میبود چشمی گرم میکردم.
تأثیر (از آنندراج).
عمر راحت دشمن ما رفت چون برق و نداد
آنقدر فرصت که کس چشمی تواند گرم کرد.
تأثیر (از آنندراج).
رجوع به چشم گرم ساختن و چشم گرم شدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشت گرم شدن
تصویر پشت گرم شدن
متکی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم گرم کردن
تصویر چشم گرم کردن
((چَ. گَ. کَ دَ))
کنایه از چرت زدن، کمی آرمیدن
فرهنگ فارسی معین